۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه

طرح هرایرانی ، هر صبح ، یک بادکنک سبز...


این طرح مخصوصن برای جاهایی مثل اهواز که امکان تجمعات بسیار کم است-به دلایل امنیتی- پیشنهاد میشود . اما می شود به عنوان یک طرح ملی و ارزان قیمت از آن استفاده کرد وبه این ترتیب هر صبح در یک ساعت مشخص(مثلن ساعت 10) یک بادکنک سبز را از گاز پر کرده وآزاد کنیم .اگر همه ی سبز ها این کار را انجام دهند رنگ آبی آسمان ایران سبز خواهد شد . این کار میتواند مابه ازای خوبی برای "الله اکبر" های شبانه ما باشد . هزینه ی بسیار کمی هم دارد .

۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

امروز هم اهواز 2 آبان 88 ...

13امین ...
امروز هم مردم اهواز همصدا با کارکنان شرکت لوله در اعتراض به نپرداختن 13 ماه حقوق معوقه آنان در میدان مرکزی این شهر دست به تظاهرات زدند . این سومین روز از اعتراض این کارگران است که گویا در روزهای آتی نیز ادامه خواهد داشت . شعارهای امروز مردم بیشتر همسو با شعارهای کارگران این شرکت برای استیفای حقوق آنان بود . این همسویی به درخواست نماینده کارگران برای حمایت مردمی از آنان بود که با این همه باز هم گاهی شعارها تبدیل به شعارهای روز می شد . در این میان جوانانی که در حمایت راه می پیمودند وعده ی روز 13 آبان را به روشنی به هم میدادند . امروز شعارهایی مانند:"کارگر می میرد ذلت نمی پذیرد" ، "فرماندار استاندار حامی سرمایه دار" ، "یا مرگ یا عدالت" ،"مرگ بر خیانت درود بر عدالت" ، "مرگ بر این عدالت" ، "حقوق لوله سازی پرداخت باید گردد" ، "یکسال حقوق کارگر پرداخت باید گردد" ، "زندگی معیشت حق مسلم ماست" ، "می میریم می میریم ذلت نمی پذیریم" ، "هیهات منه ذله" و"ایرانیم مسلمانم گرسنه ام گرسنه" با صدای بلند کارگران و مردم حامی آنها به گوش می رسید . پس از ترک میدان نادری به سمت دفتر آیت الله جزایری نماینده ولی فقیه و امام جمعه این شهر در میان راه مردم حامی دست به تحرک اتومبیل های برای حمایت از کارگران زدند که پس از این کار به مدت چندین دقیقه صدای بوق اتومبیل ها بلند شد و کارگران پس از توقف برای تشکر از این حمایت به راه خود ادامه دادند . این اعتراض توسط نیروهای نظامی و بدون دخالت همراهی شد . نیروی انتظامی در تمام مدت مشغول فیلمبرداری بود. پس از رسیدن کارگران به دفتر نماینده فوق الذکر دامنه ی اعتراض گسترده تر شد و کارگران از روحانیون حاضر در منطقه با شعار "برادر روحانی حمایت حمایت" حمایت خواستند که وقتی با پوزخند آنان مواجه شدند شروع به سر دادن شعار"مرگ بر ظالمین کردند" . قرار بود که آقای جزایری برای شنیدن صدای آنان بیرون بیاید ، تا آن زمان که امکان حضور مردم عادی در آنجا بود خبری نشد . ویدیو های زیر مربوط به همین اعتراضات می باشد.

۱۳۸۸ آبان ۱, جمعه

در حمایت از مهدی کروبی و برای حضور میر حسین موسوی...














این عکسها برای ما سبز ها اصلن عجیب نیست . هر انسانی برای خواسته هایش باید بها بپردازد . ما هم داریم میپردازیم . با دیدن تصاویر روح آزار ، با شنیدن تهمت و توهین ، با تهدید از جانب حکومت ، با تحمل درد زخم مهدی کروبی وقتی که با همه ی ما به اشتراک گذاشته می شود . اینها کاملن طبیعی است . اولین بار نبود آخرین هم نیست ، ما راهی دراز را در پیش گرفتیم که سنگین تر از کفش هم در میانه ی راه بر سرمان فرود خواهد آمد . کروبی هم این را می داند می داند می داند . اگر نمی دانست اصلن به نمایشگاه نمی آمد . مگر می شود کروبی آن نماز جمعه میلیونی سبز و آن حمله ی دد منشانه را از یاد برده باشد . می دانست و آمد . ما هم می دانیم و خواهیم آمد . ما از کروبی حمایت می کنیم ، چون شغل ماست . چون قرار است بابت این حمایت شیرینی هدیه بگیریم . حضور کروبی در اینجا نه به معنای حضور یک سردبیر روزنامه در نمایشگاه بود ، نه به معنای اطلاع یافتن از وضع مطبوعه در این کشور-که خود بهتر از همه این وضع را میداند- که برای اطلاع دادن ادامه داشتن جنبش از دید او بود ، که برای گرم نکه داشتن مردم سبز ایران بود . از قضا کروبی از این حضور چیزی را خواست که حکومت نابخرد ، آن را در کف دستانش گذاشت . کروبی این بها را پرداخت تا معلمی-آزاد اندیش- باشد که به دانش آموزش سختی راه آزادی خواهی را می آموزد ، که هیچ آموزشی بهتر این نیست . آموزش عملی حضور ، آموزش عملی فحش شنیدن ، آموزش عملی کفش خوردن ....
روز ما هم دارد فرا می رسد ، تنها 12 روز دیگر ، روزشماری هم نمی کنیم که روزشماری کار کسانی ست که ترس در اعماقشان فرو رفته . ما سراسر اقتداریم و تک تک آماده . ما نه شعار هایمان را از یاد میبریم ، نه خواسته ی بزرگی را که برایش شعار می دهیم . بزرگان مان را هم برای لحظه ای از یاد نمی بریم . اصلن کروبی آمد که این اتفق بیفتد که افتاد ، که کروبی امشب لبخند بر لب خواهد خوابید ، که ما 13 آبان وجودمان را وقف جنبشمان کنیم . که فردا صبح هم میرحسین موسوی بیاید نمایشگاه و او هم تهدید شود . که.....................................................................................................................................................................


ما نخواهیم نشست ، کوتاه نخواهیم آمد از حقمان .

۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه

بازگشت تابستان به اهواز...

امروز، حوالی یک ساعت پیش ، اهواز فضای اعتراضی بعد از انتخابات را بیش و بهتر از هر زمان تجربه کرد. در حالی که کارکنان شرکت لوله سازی در اعتراض به نپرداختن 10 ماه حقوق حود ، به سر دادن شعار "هی هات منه ذله " مردم عادی با پیوستن به آنها فضا را دگرگون کرده ، و شعارها تبدیل به شعارهای این روزهای دیگر نقاط ایران شد ، از جمله ی این شعارها: "زندگی در ایران حق مسلم ماست"،"دولت کودتا استعفااستعفا" ، "یا مرگ یا عدالت" ، "نصر من اله وفتح قریب مرگ بر این دولت مردم فریب" ،"الله اکبر" ، "یا حسین میرحسین".
این جمعیت دقیقن در نقطه مرکزی اهواز-چهارراه نادری- گرد آمده بود و با برخورد به دور از خشونت پلیس ، به صورت جمعی مرکز شهر را ترک کرده و همچنان به شعار های خود ادامه دادند. تنها ، در این میان بسیجیان دوربین های مردم را از آنها می گرفتند . به همین سبب امکان فیلم گرفتن برای زمان زیاد برای هیچ کس ممکن نبود.دوست من تنها موفق شد چند ویدیوی کوتاه بگیرد که میتوانید آنها را ببینید.

۱۳۸۸ مهر ۲۶, یکشنبه

Russian literature will


...
This post I feel the blog post it Bnamm perhaps forever, because the feelings that their lives Vtnanm to power and politics Kvdtachyan been a threat to Russia. Tehran dangerous than the city has become normal. Dangerous air pollution in the first letter being Zand not. traffic accidents caused by it as well. the eyes of all the consternation of Hazards to save Russian machine noise. Device that appears to put noise on the reality television processor non-Iranian, but to suppress the device for ease of religious people and the protests themselves. Palate sweet enough power that they have more cuddles with Vkhshk Svzannd also have forgotten and as if that is the little people in this fire Bsvznd - are our compatriots - to have their votes. When this device and risks of the activity to risk lives of people Lnn pockets letter comes to a ton of hair is a grill man. While visitors do this even if Iranian MPs The animal must not be allowed that such a Available to the lives of people living that way is to threaten. But Russia, which are in Byrvnsh and enters the window - a window Albt the coup leaders have left open -; I think I should be punitive Vhsaby right. "If our day is the Persian date 13 Aban to sit in front of the embassy, sit beyond the foot to treat empty and open the doors Russian Embassy staff attempted to arrest them and maintain this system at the nearest point opportunities. or the Russians to loot the people and of drawing or should take the first trick their victims are ... "

روسیه را ادب خواهیم کرد...

این پست وبلاگ را میتوانم احساسی ترین پست آن شاید برای همیشه بنامم ، احساساتی به خاطر هم وطنانم که جانشان به خاطر قدرت طلبی کودتاچیان و روسیه به خطر افتاده.تهران به شهری خطرناک تر از حد طبیعی تبدیل شده.آلودگی هوا دیگر حرف اول خطرناک بودن را نمی زند.ترافیک و تصادفات ناشی از ان هم همینطور.چشم همه ی خطرها با بهت بند شده به دستگاه پارازیت انداز روس . دستگاهی که به ظاهر برای پارازیت انداختن بر روی تلویزیون ها ی واقعیت پرداز غیر ایرانی است ، اما به واقع دستگاهی است برای سرکوب کردن شرعی مردم و راحت شدن از دست خودشان و اعتراضاتشان.شیرینی قدرت آنقدر کام اینان را نوازش کرده که تر وخشک را با هم می سوزانند و گویی فراموش کرده اند که کمی از مردمی که قرار است در این آتش بسوزند -هموطنان ما هستند- به خودشان رای داده اند.
وقتی در مورد این دستگاه و خطرات ناشی از فعالیتش که علنن جان انسانها را به مخاطره می اندازد حرفی به میان می آید مو بر تن آدم سیخ می شود.حال آنکه کننده گان این کار حتا اگر ایرانی هم نباشند باید حیوان باشند که چنین اجازه ای به خود می دهند که جان انسانی که زنده است و راه میرود را تهدید کنند.
اما روسیه ، که از در بیرونش می کنیم و از پنجره وارد میشود-البت پنجره ای که سران کودتا باز گذاشته اند- ؛ فکر میکنم که باید تنبیهی درست وحسابی شود.
"اگر قرار است ما روز 13 آبان جلوی سفارت این کشور تحصن کنیم ، پا را فراتر از تحصن ی خالی می گذاریم و با باز کردن درب های این سفارت اقدام به دستگیری کارکنان روسی آن و نگهداری از آنها در نزدیکترین نقطه به این دستگاه میکنیم. یا روسها باید دست از مردم کشی و غارت ایران بردارند یا باید اولین قربانیان خدعه ی خودشان باشند..."

۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

گل هایی که در عمق زمین ایران کاشته شد...

نهمین...
تنها با نگاهی کوچک و گذرا به نوشته های روزنامه های سران کودتا نسبت به بیانیه ی سیزدهم میر حسین موسوی-رییس جمهور رای مردم ایران- می توان در یافت که حضور سبز های حامی کروبی و موسوی خیلی بیش از آن بود که حتی خود ما تصور می کردیم.این را از شکل جدید حرفهای این روزنامه ها در مورد این شخصیت های طرفدار تغییر می توان در یافت.در نوشته های دبیران رسالت و کیهان می خوانیم که آن شکل از حملات شدید و تهدید های قبل از روز قدس تبدیل شده به جملاتی برای تمسخر موسوی و کروبی-که بهترین نام برای این شکل جدید از برخورد با ایشان چیزی جز پرخاشگری نیست.به کلام ساده تر حرف هایی ناشی از کنف شدگی.مانند -احتمالن-همه ی ما که وقتی توان مقابله با رقیبمان را نداریم ، پشت سرش صفحه می گذاریم.-.این رفتار از رسانه هایی با این سابقه کاری بعید است ، اما در مورد کیهان و رسالت و ... که از دیرباز غرض ورزیشان مانند آفتاب در روز روشن بود ، هیچ بعید نیست که کاملن طبیعی است.میر حسین موسوی در بیانیه اش اشاره میکند که جنبش را آلوده به برنامه هایی درباره ی افراد نکنید-در مورد بحث روز تولد خودش- که این نه تنها بزرگ منشی ایشان را نشان می دهد بلکه به قول یکی از وب نویسان سبز ، خود مردم را رهبر حرکت خودشان می داند ، همانطور که رضا خاتمی در مصاحبه ی آخرش می گوید :"ما در میان مردم حرکت می کنیم نه جلوی آنان . این جنبش سرانی ندارد ، همه ی مردم سبز رهبران این حرکتند." اما کیهان همین مساله را بازیچه قرار داده و مانند بهانه گیری های یک بچه ی خردسال اذعان می کند که امکان دارد موسوی تا به امروز نمی دانسته که روز تولدش در مهر ماه نیست.لازم نمی بینم که دوباره گویی کنم در مورد اینکه کیهان درباره ی حضور میلیونی مردم در روز ملی ایران سبز و تجمعات اخیر دانشجویی از تجمعات 200 یا 300 نفری یاد میکند-که باز این نیز از همان دست خودفریبی های بچه گانه است که تنها راه تسکین دردهایشان است- در حالی که چشمها باز است و بینا. تنها چیزی که پس از این همه باید بگویم یک سبز باشید و دست مریضاد اساسی به همه ی شرکت کنندگان در تجمعات قدس و روزهای اخیر دانشگاههاست.که بی شک حضورشان باعث ترس کودتاچیان از هر گونه واکنش تهدید آمیز بعدی در باب موسوی و کروبی شد.

۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

برای صدرا محقق که این روزها...

یکی از پر اهمیت ترین کارهایی که این روزها انجام می شود،بحث اطلاع رسانی است.در حالی که خیلی ها کنج خانه می نشینند و نه تنها نسبت به هر خبری از تلاش های مردم سبز دهن کجی می کنند بلکه با حرف هایشان باعث رشد یاس در دل مردم می شوند،برخی هستند که هر روز در ابن تلاشند که تعداد مشترکان-contacts- خود را افزایش دهند تا شاید چند نفر بیشتر در جریان اتفاقات اخیر قرار گیرند.
این نوشته سبز آزادی یک سپاس گزاری است از همه ی کسانی که به خاطر حضور درپایتخت-یا هر جای دیگر که در معرض اخبار باشند-و اطلاع صحیحتر و دقیقتر از وقایع روزها بر خود وظیفه می بینند تا با انتشار این اخبار ، حقایق را منعکس کنند.
در زمان حاضر که مردم ایران به دلیل عدم دسترسی به رسانه های "صادق"،تنها راه مطلع شدنشان،تماشای تلویزیون و برعکس کردن اخبار آنها-تلویزیون- برای فهم خبر واقعی است،این که وقتی ایمیلت را چک می کنی،خبری را ببینی که در شرایط عادی تصورش را هم نمی توانی بکنی،امید را رشد می دهد؛چیری که الان دقیقن نیاز نسلی است که بدنبال تغییر است.
امیدوار و سبز باشیم و روشنگر...

۱۳۸۸ شهریور ۱۴, شنبه

یک پراکنده نویسی

هفتمین...
به هیچ وجه دلیلم یک بروز رسانی صرف نیست.این که می خواهم پراکنده بنویسم دلایلی دارد که توجه در نوشته ها آن را روشن می کند.

1-فکر می کنم وقت آن رسیده که آقای میر حسین موسوی آغاز عضوگیری" راه سبز امید" را رسمن اعلام کند ، قبل از اینکه سایه یاس بر تمام لحظات مردم گسترده شود.اتفاقاتی در روزهای گذشته افتاده که عدم ارائه ی ایده هایی در باب خنثی سازی آنها هر چه بیشتر باعث نومیدی مردم-حتی آنها که به صورت مدام با رسانه های آزاد در ارتباطند-می شود.اتفاق هایی از قبیل: آ. عزل مرتضوی از ددستانی انی تهران و نصب او در مقامی بالاتر.-فردی که مردم در انتظار محاکمه واجرای قانون در باره ی او بودند-. ب. انتشار خبر ارسال نامه ی رهبر و فیروزآبادی به نمایندگان مجلس درباره ی رای اعتماد به اکثریت کابینه ی کودتا-مصاحبه ی باهنر درباب این نامه ها از مطبوعات کشور پخش شد.در یک بند جدا کمی در مورد این نامه خواهم نوشت-. ث. اعلام فرماندهان سپاه مبنی بر دستگیری سران اصلاحات که صرف اعلام -خالی از هدف دستگیری- خود باعث ایجا رعب در میان مردم می شود،یعنی دقیقن آن چیزی که الان نیاز حاکمیت ایران است. ج. اعلام ملغی شدن یک سنت 20 ساله ی مربوط به خود نظام-مراسم شبهای قدر در مرقد آیت الله خمینی-باعث به وجود آمدن این سوال در ذهن مردم میشود که اینها حتی به خودی هم رحم نخواهند کرد.هر چند نمیتوان از سوی دیگر این اتفاق که از قضا خیلی هم محتمل تر از سوی پیش گفته هست گذشت.دلیل اصلی ملغی اعلام شدن این مراسم ترس شدید حاکمیت از سخنانی بود که بی شک محمد خاتمی می گفت و ترس دیگر از اینکه حسن خمینی که امروز هیچ گونه باجی به رهبر و سپاه نداد فردا اگر سخنرانی خاتمی برگزار می شد چه کارهای دیگری می توانست بکند. و اینها تنها گوشه ای از اتفاقاتیست که میتواند باعث دلسردی مردم شود.

از همین رو اقتضا میکند که آقای موسوی و مشاوران ، همزمان که در کار کارشناسی و آسیب شناسی تشکیلات هستند کم کمک به میان مردم هم بازگردند تا این موج به پاخواسته برای آزادی که بهای بسیاری هم پرداخته از هم گسسته نشود.و این پیشنهاد نگارنده هست که این تشکیلات به هر شکل ممکن-اینترنتی ، فرم های کاغذی یا به هر شکل دیگر- شروع به کار عضوگیری کند.دلیل دیگر این کارمشخص شدن تعداد طرفداران این جنبش که خود به خود باعث مشخص شدن آرای انتخاباتی میرحسین می می شود.

2-حوالی 2 هفته پیش رییس رسانه میلی اعلام کرد که ببینندگان این رسانه 40% کاهش یافته اند-به راحتی می توان پی برد وقتی ضرغامی بگوید 40% یعنی حداقل 80%- و بی شک همه ی ما میدانیم که تقریبن تمام اینها همان هایی هستند که در انتخابات به احمدی نژاد رای ندادند.حالا اگر سوال دارید که پس 63% که اعلام شد از کجا آمد ، میتوانید از سپاه-ثارالله-بپرسید.
3-باهنر،نایب رییس مجلس در گفتگوی خود با رسانه ها اعلام کرد اگر تدبیر-بخوانید نامه،فرمان،دستور،امر یا هر چیز از این دست-رهبری نبود حداقل 8 نفر از وزرا رای اعتماد نمی گرفتند.خود این گفته نشان می دهد که رهبری علاوه بر ابراز قدرت خود به مردم ، هدف دیگری را هم با این تیر نشانه می رود.آن هدف دیگر احمدی نژاد و کابینه ی اوست که باید بدانند که به رای حکومتی ادامه ی حیات می دهند.وگرنه چه ضرورتی داشت اتفاقی که قبلن هم افتاد ورسانه ای نشد حالا اینقدر آشکارا از رسانه های سراسری اعلام شود.
4-دعوت سراسری از آیت الله منتظری را جدی بگیریم و همه از ایشان برای رهبری این جنبش دعوت به عمل بیاوریم.

۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه

آقای خامنه ای منظورتان از نظام چیست یا کیست؟ یا "دیگر تمام شد گل نازم تمام شد..."

ششمین...
علی خامنه ای رهبر ایران دیروز در یک سخنرانی که از دلایل نامعلوم آن می توان به نزدیک شدن زمان بازگشایی دانشگاه ها و احساس ترس از این رویداد اشاره کرد ، با تعدادی به ظاهر دانشجو که بیشتر بسیجی هایی به نظر می رسیدند که برای توجیه شدن در مورد اتفاقاتی که به احتمال زیاد با بازگشایی دانشگاه صورت خواهند گرفت ، دیدار کرد و پس از شنیدن سخن چند تن از آنها که خواهان رسیدگی به اتهامات بزرگان اصلاح طلب بودند شروع به سخن وری کرد.این سخن وری که آغاز بحث برانگیز دیگری از مجموعه ی اتفاقات بحث برانگیز از جانب کودتا بود ، نشان از اتفاقی در راه بود که پیش از این حدس زده می شد اما بیشتر در حد یک حدس می ماند.او دیروز در جایی از سخنرانیش میگوید:"این که بعد از انتخابات اعتراضاتی صورت گیرد انتظارمی رفت اما..." که این خود تلویحن پرده از فرمایشی و برنامه ریزی شده بودن انتخابات 22 خرداد برمیدارد وگرنه تا بحال کی در ایران در اعتراض به انتخاباتی ، مردم ایران به اعتراض پرداخته بودند. این در حالی است که در نماز جمعه منجر به " شنبه ی خونین" هر گونه اعتراض را بی دلیل دانسته و کتمان کرده بود و حتی در صورت ادامه یافتن ، خود معترضان را مسئول اتفاقات بعدی دانست-این خود به واقع یک دستور قتل عام بود: " تا امروز مدارا شد اما از این به بعد صراحت بیشتری در برخوردها اعمال خواهد شد "-. در ادامه ی این سخنرانی علی خامنه ای حرف از رسیدگی به آسیب دیدگان حوادث اخیر می زند در حالی که همو بود که پس از سخنان هاشمی در نماز جمعه سبز گفت: "نخبگان مراقب سخنان خود باشند" و این تهدید علنی هاشمی بود ، در حالی که یکی از حرف های هاشمی در آن روز دستگیری از مصیبت دیدگان بود. همچنین او از نداشتن اطمینان در مورد ارتباط سران جنبش یا بیگانگان می راند در حالی که آنان در بیدادگاه ایران در حال اعتراف -هر چند تحت هولناکترین فشارها-به ارتباط هستند و اصلن به این جرم آنها را دستگیر کرده اند. نباید به معنای این تناقضات بی توجه ماند.
اما سخن خائنانه و بدور از انسانیت او : "بله ، اتفاقاتی در کهریزک افتاده و تعداد معدودی از دست رفتند که باید رسیدگی شود و با متخلفین برخورد شود ولی از آن مهمتر این است که آبروی نظام هتک شده."
حال سوال من و همه ی دیگر سبز ها از خامنه ای اینست ، که اصلن نظام کیست و چیست؟ مگر آقای خمینی ، خود شما و همه ی وابستگان شما در نظام بارها -حتی اگر به دروغ- اعلام نکردید که مردم عنصر اصلی نظام هستند - که نیک می دانیم واقعیتی غیر از این وجود ندارد-.اصلن مگر نظام غیر از مردم چیز دیگری است.آیا اگر مردم شما ها را تایید نکنند هنوز هم نظام هستید؟این هیچ معنایی جز کودتا و دیکتاتوری را بر نمی دهد. آیا تعرض وتجاوز به انسان های اعتراضی باعث آبروریزیست یا افشای آن؟آیا قتل انسان های اعتراضی مایه بی آبرویی است یه ارائه ی تصاویر آن برای تمامی مردم جهان؟آیا شما تصور می کنید خوردن نفت و آب و انرژی این مردم توجیه کننده ی خوردن خون آنانست؟
فقط می خواهم بگویم: کور خواندید . این مردم طعم اعتراض برای به دست آوردن حق را چشیدند و چه شیرین. "دیگر تمام شد گل نازم تمام شد..."

۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

ترس از آزاد نشدنشان...



پنجمین...
مثل همه ی دیگر نمایش های لاغر تلویزیونی گذشته ، این هم برگزار شد و تنها دلیل تماشا کردن این برنامه ، کامل شدن اطمینان خودم در مورد بودن تاج زاده بود.آنقدر روزهای قبل اظهارات خانواده و دوستانش مبنی بر نداشتن هر گونه ملاقات و برقرار نکردن هیچ تماسی ترس را در دلم پرریشه کرده بود ، که نمی توانستم باور کنم قرار است از رسانه ی کودتا چهره اش را ببینم.اصلن هم از تکیدگی و آزردگیش نگران نشدم.برایم مهم این بود که تاج زاده زنده است.خوشحالم.


رسانه ای شدن این برنامه -اعترافات- بر عکس آن چیزی که دولت ، حکومت و تلویزیون کودتایی ایران تصور می کنند باعث سلب اعتماد مردم از اسرای سبز نمی شود ، که باعث هر لحظه نزدیکتر شدن این دو طرف به هم می شود.-البته فقط در ظاهر،یادمان باشد . ؛ بی شک اینها همه میدانند که این برنامه نه تنها باعث بازگشت اعتماد مردمی به قدرت نمی شود بل دهان شکاف به وجود آمده را بازتر و فاصله و عدم اعتماد را گسترده تر می کند. ولی باید مراقب باشیم که این هم می تواند چیزی شبیه افشاگری های بند تنبانی ا.ن در مناظرات بوده که بعد از انتخابات، از جانب حاکم و رسانه ی ایران به عنوان یکی از دلایل اقبال مردم به او قلمداد شد،تا خیل مردم ناآگاه ایران را قانع کرده باشند.به این طریق اگر پس از این به هر دلیلی مردم ایران از خانه بیرون نیامدند آن را به پخش آگاهی بخش اعترافات وابستگان به بیگانگان نسبت می دهند و از این راه یاس را بین مردم ترویج می کنند تا شاید امکان ادامه ی راه برایشان فراهم آید-. امروز من وامثال من اطمینان حاصل کردیم که میر دامادی ،نبوی،حجاریان عزیز،تاج زاده،شریعتی،ابطحی،عطریانفر،قوچانی،فراهانی...همه و همه ، آنهایی هستند که به خاطر اظهار بدون ترس "حقیقت" اکنون زیر بار فشارهای جسمانی و روانی شدید و فقط با تصور اینکه برای باری دیگر بیرون را ببینند ، تن به گفتن هر حرفی می دهند،که به راستی خاسته ی ما از تمام آنها همین است : شما بگویید،هر چه در ازای آزادی از شما می خواهند بگویید،ما باور نخواهیم کرد-تنها این حرفهاتان را-. اما چیزی که هر لحظه ریشه ی هراس را در دل من تنومند تر می کند ، کابوس آزادنشدن آنهاست . می توانم خیلی راحت ارجاعتان بدهم به فیلم "رودخانه ی مرموز" کلینت ایستوود ، صحنه ای را به یاد آورید که شان پن با تهدید مسلحانه ی تیم رابینز از او می خواهد به قتل دختر او-نکرده- اعتراف کند ، و این تنها راه رهایی رابینز است.رابینز اعتراف می کند اما...
بله من می ترسم که بعد ، این اسرا را به سناریو های جرم مورد اعتراف مجرم شناخته و حکم هایی برای آنها فرار دهند که نه تنها موجب آزادی آنها از زندان نشده ، که فاصله شان را از مردم بیشتر کند.خدا نکند که بر سر هیچ کدام بلایی آید که بر رابینز رفت. پس باید از همین حالا ضرورت آگاهی و آمادگی را درک کنیم ، اگر تا حال درک کرده بودیم.

۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

چند تصویر از یک خلاقیت دیگر
































































دیروز در اولین روز از ماه رمضان،خانواده های زندانیان در بند حامیان کودتا ،در حرکتی زیبا سفره های خود به جای خانه در کنار دیوار زندان اوین پهن کرده و قبل از اذان تا زمان افطار با سر دادن الله اکبر و دیگر شعارهای اعتراضی خواهان برگشتن عزیزانشان به خانه بودند.تمام عکس ها از سایت موج سبز گرفته شده و صرفن دلیل این کار قرار دادن اطلاعات سایت های فیلتر شده در اختیار مردم است.

۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

تماشاگرهایی که در ورزشگاه نیستند! یا "چیز عجیب ندیدید؟ببینید..."







چهارمین...



قبل از هر چیز باید به خاطر لذتی که از آخرین پست طاهر اکوانیان بردم(شعری برای ترانه)از او تشکر کنم.چهارمین پست سبز آزادی مربوط به اتفاق جدیدی است که در فوتبال ایران در حال اجراست.البته اگر دقیقتر بگویم در نحوه ی پخش مسابقات فوتبال از رسانه ی "میلی" کودتا.بازی های آغازین لیگ فوتبال که بدون هیچ دلیل مشخصی بدون حضور تماشاگر برگزار شد.البته در تنها بازی هم که در هفته ی اول با حضور تماشاگر در همدان برگزار شد باز سبز ها دیده شدند. بازیهایی که در شهرستان ها برگزار می شد مشهور به حضور تماشاگر بود و همیشه این نقد مجریان ورزشی به تماشاگران تهرانی وارد بود که از شهرستانی ها یاد نمیگیرند.اما چنانچه این روزها شاهد هستیم بازی های شهرستانی ها هم با تعداد قابل شمار واندکی از تماشاگران روبرو هستند.دیروز در اهواز بازی استقلال این شهر و مس کرمان با حدود تنها 1000یا1500 تماشاچی برگزار شد در حالی که چندین برابر تماشاگرانی بودند که در پشت در اجازه ورود به ورزشگاه را بدست نیاوردند و مجبور به برگشتن به خانه و تماشای تلویزیونی بازی شدند.از جمله این تماشاگران عده ای بودند که با لباس سبز(برخی بی هدف) یا با دستبند وپارچه های سبز رنگ آمده بودند.حال چیز عجیبی که من میبینم نحوه و زاویه تصاویری است که از تلویزیون پخش میشود.این دوربین ها به هر شکل ممکن تلاش میکنند که از نشان دادن جایگاه تماشاگران جلوگیری شود.هم دیرور در اهواز و هم الان در اصفهان که با تماشاگران بیشتری بازی در حال پخش است و اگر بازی را ببینید متوجه حرفم میشوید.تنها در زمان به ثمر رسیدن گل اول ذوب آهن تصویر چند ثانیه ای از تماشاگران پخش شد ،که از قضا رنگ لباس اول تیمشان دراین تصویر به شدت به چشم آمد.و از آن به بعد دور بین برای نشان ندادن تماشاگران مدام تصاویر از پایین به بالا میگیرد ،آسمان را نشان میدهد،از بازیکن ها پرتره می دهد و نیمکت ذخیره ها را نشان میدهد تا مگر تصویری از تماشاگران به دید نیاید.از علی کریمی تصویری پخش نمی شود،صدای تماشاگر هم شنیده نمی شود.همه ی اینها چیز هایی است که ما تقریبن هیچ گاه در هنگام پخش فوتبال ندیده بودیم.اما تلویزیون تصور میکند با بیست یا سی تماشاگری که در هنگام پخش فوتبال در استدیو برنامه ی فوتبال برتر به همراه مجریان و کارشناسان ، فوتبال را تماشا میکنند میتواند این "ننمایاندن ها" را جبران کند که برعکس منجر به گشوده تر شدن شکاف ناشی از ترس به وجود آمده از رنگها و مردم می شود.این مساله ی رنگ نه تنها در فوتبال که در جغرافیای گسترده تری در کشور به دید می آید به گونه ای که مردم در پچپچه های شوخی گونشان از حذف رنگ سبز از مجموعه رنگ ها سخن می گویند.حالا باید ببینیم تلویزیون و حکومت تا کی می خواهند این روند را دنبال کنند ،چنانچه این ضرب المثل فارسی که" ندیدن نشان بر نبودن نیست" امروز به شکلی دیگر زنده و حتا فربه شده که "آنچه نمی گذارند ببینیم قطعن هست".

۱۳۸۸ مرداد ۲۹, پنجشنبه

سومین...
گویا گاف دیگری بر مجموعه گاف های سیستم ایران پس از انتخابات اضافه شده،که باز این لحظه ی شوم تمام نشده و تمام نشدنی را برای سران تکرار میکند.
شخصی-روحانی- به نام سید حسین شاهمرادی-برادر شوهر زنی همنام با ترانه موسوی،زنی که اطراف مسجد قبا در روز بزرگداشت شهدای جنبش توسط نیروهای لباس شخصی دستگیر شده و پس از بارها تجاوز وحشیانه جسد او را برای پاک کردن موضوع به آتش کشیده-آقای مهدی کروبی را متهم به خیانت د ر امانت کرده.وی ازعان می دارد که حرفهایش را با اعتماد به قول آقای کروبی مبنی بر افشا نشدن آنها گفته و این افشاگری آقای کروبی ذیل خیانت در امانت می باشد.پس از حادثه ی هولناک تجاوز وحشیانه و قتل وحشیانه تر ترانه موسوی ایادی حکومت برای مبرا داشتن خود از اتفاق مذکور،صورت مساله را پاک کردند و کلن این مساله را بی اساس خواندند.و طی گزارشی در اخبار مغرضانه ی 20:30 با خانواده ای مصاحبه کردند که عروسی به نام ترانه ی موسوی دارند و در کانادا زندگی می کند و در سلامتی کامل به سر می برد.اما شاهمرادی برادر شوهر ترانه ی جعلی این جریان را به اطلاع کروبی رسانیده-گویا او از دوستان سابق کروبی بوده-.کروبی در قبال شنیدن این حرف ها قول افشا نشدن داده بوداما رسالت حقیقت طلبی و آگاهی بخشی کروبی چیزی جز این را بر نمی تابید که این حقایق افشا کند.کروبی با در دست داشتن این سند دروغگویی رسانه ها ی داخلی وتکذیبیه علی لاریجانی، حال خواهان رسانه ای شدن این مدارک است که در پست قبلی به اطلاع رساندم.حال چیزی که من از آن به عنوان گاف سیستم نام بردم،چاپ جوابیه ی شاهمرادی بر ای کروبی در روزنامه ی جام جم میباشد که ضمن گزاردن نام"واقعیات گفته شده" بر درد دلهایش برای مهدی کروبی ، ایشان را به اتهام خیانت در امانت محکوم کرد.نوشته به نقل از لینک بالا می باشد.و لینک دوم جوابیه-گاف- شاهمرادی به کروبی در روزنامه جام جم می باشد.http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100915062781

۱۳۸۸ مرداد ۲۸, چهارشنبه

ببینید،ببینید،ببینید...


دومین...

چیزی که از روز پس از 22 خرداد خیلی به چشم آمد،عمل گرایی ملموس مهدی کروبی در ارائه پیش نهادهایی برای خروج از بحران ایران بود.به طوری که میتوان گفت عملی نشدن این پیشنهادها به شدت دشوارتر از عمل به آنها دیده میشود.چه از اولین پیشنهاد او مبنی بر در نظر گرفتن مکانهایی جدا برای گردهمایی معترضین و طرفداران کودتا-که خود نشان از زیرکی او دارد.این به نظر تلاشی بود برای بیرون کشیدند مردم به صورت قانونی تا شاید ادامه ی بیرون آمدن مردم آسانتر شود- چه پیشنهاد جدید او که درخواست زمان و رسانه برای ارائه مستنداتی در باب مسئله تجاوزهای صورت گرفته به زندانیان معترض داشته.ارائه این پیشنهاد از جانب کروبی -چه توسط سیستم اقتدارگرای ایران اجرایی شود که احتمالن ممکن نیست و چه به احتمال یک در صد اجرایی شود-خود تزریق نیرویی دوباره به جمع معترضین به وضعیت موجود است.این خواسته اجرایی نمی شود چون مستندات کروبی بنا به آنچه احتمالن تمامی مردم ایران از مسئله تجاوزها میدانند واقعیت محض است و نقطه ی پایانی است برای حاکمیت.اما ازدیگرسو خود اجرایی نشدن آن -با توجه به آگاهی امروز مردم ایران-بازافزاینده ی بی اعتمادی مردم نسبت به ارکان حکومت و در نتیجه به دست آوردن دلیلی دیگر برای بی

توجه نماندن به شرایط پیش روست-که در واقع این مساله باعث مرگ تدریجی سیستم حاکمه میشود-.خود این اجرایی نشدن هزار بار بیشتر از یاوه گویی های امسال احمد خاتمی و دیگر غرض ورزان نظام آگاهی بخش است.با این همه ما -مردم-به عنوان عناصر تشکیل دهنده ی هر نظامی-البته به جز نظامهای دیکتاتوری و با این استثنا که ما گام اول در رد دیکتاتوری را محکم برداشته ایم- امروز درخواست آقای کروبی را فریاد میزنیم و خواهان اجرایی شدن آن هستیم و موظفیم پافشاری کنیم و این پافشاری را به دیگران نیز تزریق.که این گونه مسائل در نقش کنار رفتن مه غلیظ از جاده ی تاریک است که خود سازنده ی امید-مهمترین ابزار مورد نیاز برای حرکت ما-است.ضمنن آقای کروبی رسانه ای نشدن مستندات شما از رسانه های ایران دلیل محکم دیگری برای تمسک شما به رسانه های جدید است.

۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

در حمایت از آقای کروبی



skip to main | skip to sidebar
سبز آزادی
Tuesday، August 18، 2009

اولین...
سبز آزادی هر گونه تعلل از سوی هر شخصیت آزادی خواه ایران در حمایت از آقای مهدی کروبی را بی توجهی به اصل آزادی می داند و خواهان حمایت همه جانبه از ایشان می باشد.ضمن اینکه سنگینی این وظیفه بیش و پیش از همه بر دوش سران حرکت آزادی خواهی در داخل ایران(آقای هاشمی رفسنجانی ،عبداله نوری،محمد خاتمی،میر حسین موسوی و...) و همه ی انسان های حقیقت طلب و در راس مسایل سیاسی ایران(مجلسیون و...)می باشد.این خواسته در اعتراض به تعرض و توهین حاکمیت تمامیت خواه و دولت کودتایی فعلی به ایشان و در ضمن آن تعطیلی روزنامه اعتماد ملی، که بی شک دلیلی جز ترس از صراحت لهجه و بیان حقایق برای آن نمی توان یافت مطرح می شود.توهین به مهدی کروبی(به ویژه از تریبون نماز جمعه) و تعطیلی روزنامه ی او بی شک باید زنگ خطری باشد،چو اینگونه سیستم ها اگر توان این را در خود ببینند که یکی از بزرگان آزادی خواهی را به انزوا بکشانند،بی شک به انزوا کشاندن مردم را با آرامش و اطمینان بیشتری هجی می کنند.پس پیامد حمایت های همه جانبه از آقای کروبی از یک سو از به گوشه نشینی ایشان جلوگیری کرده و در راه خواسته های بحقشان(که خواسته های تمامی مردم ایران است)راهبر خواهد بود و از دیگر سو توان کودتاگران را در آزار مردم کاهش میدهد.