۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

گل هایی که در عمق زمین ایران کاشته شد...

نهمین...
تنها با نگاهی کوچک و گذرا به نوشته های روزنامه های سران کودتا نسبت به بیانیه ی سیزدهم میر حسین موسوی-رییس جمهور رای مردم ایران- می توان در یافت که حضور سبز های حامی کروبی و موسوی خیلی بیش از آن بود که حتی خود ما تصور می کردیم.این را از شکل جدید حرفهای این روزنامه ها در مورد این شخصیت های طرفدار تغییر می توان در یافت.در نوشته های دبیران رسالت و کیهان می خوانیم که آن شکل از حملات شدید و تهدید های قبل از روز قدس تبدیل شده به جملاتی برای تمسخر موسوی و کروبی-که بهترین نام برای این شکل جدید از برخورد با ایشان چیزی جز پرخاشگری نیست.به کلام ساده تر حرف هایی ناشی از کنف شدگی.مانند -احتمالن-همه ی ما که وقتی توان مقابله با رقیبمان را نداریم ، پشت سرش صفحه می گذاریم.-.این رفتار از رسانه هایی با این سابقه کاری بعید است ، اما در مورد کیهان و رسالت و ... که از دیرباز غرض ورزیشان مانند آفتاب در روز روشن بود ، هیچ بعید نیست که کاملن طبیعی است.میر حسین موسوی در بیانیه اش اشاره میکند که جنبش را آلوده به برنامه هایی درباره ی افراد نکنید-در مورد بحث روز تولد خودش- که این نه تنها بزرگ منشی ایشان را نشان می دهد بلکه به قول یکی از وب نویسان سبز ، خود مردم را رهبر حرکت خودشان می داند ، همانطور که رضا خاتمی در مصاحبه ی آخرش می گوید :"ما در میان مردم حرکت می کنیم نه جلوی آنان . این جنبش سرانی ندارد ، همه ی مردم سبز رهبران این حرکتند." اما کیهان همین مساله را بازیچه قرار داده و مانند بهانه گیری های یک بچه ی خردسال اذعان می کند که امکان دارد موسوی تا به امروز نمی دانسته که روز تولدش در مهر ماه نیست.لازم نمی بینم که دوباره گویی کنم در مورد اینکه کیهان درباره ی حضور میلیونی مردم در روز ملی ایران سبز و تجمعات اخیر دانشجویی از تجمعات 200 یا 300 نفری یاد میکند-که باز این نیز از همان دست خودفریبی های بچه گانه است که تنها راه تسکین دردهایشان است- در حالی که چشمها باز است و بینا. تنها چیزی که پس از این همه باید بگویم یک سبز باشید و دست مریضاد اساسی به همه ی شرکت کنندگان در تجمعات قدس و روزهای اخیر دانشگاههاست.که بی شک حضورشان باعث ترس کودتاچیان از هر گونه واکنش تهدید آمیز بعدی در باب موسوی و کروبی شد.

۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

برای صدرا محقق که این روزها...

یکی از پر اهمیت ترین کارهایی که این روزها انجام می شود،بحث اطلاع رسانی است.در حالی که خیلی ها کنج خانه می نشینند و نه تنها نسبت به هر خبری از تلاش های مردم سبز دهن کجی می کنند بلکه با حرف هایشان باعث رشد یاس در دل مردم می شوند،برخی هستند که هر روز در ابن تلاشند که تعداد مشترکان-contacts- خود را افزایش دهند تا شاید چند نفر بیشتر در جریان اتفاقات اخیر قرار گیرند.
این نوشته سبز آزادی یک سپاس گزاری است از همه ی کسانی که به خاطر حضور درپایتخت-یا هر جای دیگر که در معرض اخبار باشند-و اطلاع صحیحتر و دقیقتر از وقایع روزها بر خود وظیفه می بینند تا با انتشار این اخبار ، حقایق را منعکس کنند.
در زمان حاضر که مردم ایران به دلیل عدم دسترسی به رسانه های "صادق"،تنها راه مطلع شدنشان،تماشای تلویزیون و برعکس کردن اخبار آنها-تلویزیون- برای فهم خبر واقعی است،این که وقتی ایمیلت را چک می کنی،خبری را ببینی که در شرایط عادی تصورش را هم نمی توانی بکنی،امید را رشد می دهد؛چیری که الان دقیقن نیاز نسلی است که بدنبال تغییر است.
امیدوار و سبز باشیم و روشنگر...

۱۳۸۸ شهریور ۱۴, شنبه

یک پراکنده نویسی

هفتمین...
به هیچ وجه دلیلم یک بروز رسانی صرف نیست.این که می خواهم پراکنده بنویسم دلایلی دارد که توجه در نوشته ها آن را روشن می کند.

1-فکر می کنم وقت آن رسیده که آقای میر حسین موسوی آغاز عضوگیری" راه سبز امید" را رسمن اعلام کند ، قبل از اینکه سایه یاس بر تمام لحظات مردم گسترده شود.اتفاقاتی در روزهای گذشته افتاده که عدم ارائه ی ایده هایی در باب خنثی سازی آنها هر چه بیشتر باعث نومیدی مردم-حتی آنها که به صورت مدام با رسانه های آزاد در ارتباطند-می شود.اتفاق هایی از قبیل: آ. عزل مرتضوی از ددستانی انی تهران و نصب او در مقامی بالاتر.-فردی که مردم در انتظار محاکمه واجرای قانون در باره ی او بودند-. ب. انتشار خبر ارسال نامه ی رهبر و فیروزآبادی به نمایندگان مجلس درباره ی رای اعتماد به اکثریت کابینه ی کودتا-مصاحبه ی باهنر درباب این نامه ها از مطبوعات کشور پخش شد.در یک بند جدا کمی در مورد این نامه خواهم نوشت-. ث. اعلام فرماندهان سپاه مبنی بر دستگیری سران اصلاحات که صرف اعلام -خالی از هدف دستگیری- خود باعث ایجا رعب در میان مردم می شود،یعنی دقیقن آن چیزی که الان نیاز حاکمیت ایران است. ج. اعلام ملغی شدن یک سنت 20 ساله ی مربوط به خود نظام-مراسم شبهای قدر در مرقد آیت الله خمینی-باعث به وجود آمدن این سوال در ذهن مردم میشود که اینها حتی به خودی هم رحم نخواهند کرد.هر چند نمیتوان از سوی دیگر این اتفاق که از قضا خیلی هم محتمل تر از سوی پیش گفته هست گذشت.دلیل اصلی ملغی اعلام شدن این مراسم ترس شدید حاکمیت از سخنانی بود که بی شک محمد خاتمی می گفت و ترس دیگر از اینکه حسن خمینی که امروز هیچ گونه باجی به رهبر و سپاه نداد فردا اگر سخنرانی خاتمی برگزار می شد چه کارهای دیگری می توانست بکند. و اینها تنها گوشه ای از اتفاقاتیست که میتواند باعث دلسردی مردم شود.

از همین رو اقتضا میکند که آقای موسوی و مشاوران ، همزمان که در کار کارشناسی و آسیب شناسی تشکیلات هستند کم کمک به میان مردم هم بازگردند تا این موج به پاخواسته برای آزادی که بهای بسیاری هم پرداخته از هم گسسته نشود.و این پیشنهاد نگارنده هست که این تشکیلات به هر شکل ممکن-اینترنتی ، فرم های کاغذی یا به هر شکل دیگر- شروع به کار عضوگیری کند.دلیل دیگر این کارمشخص شدن تعداد طرفداران این جنبش که خود به خود باعث مشخص شدن آرای انتخاباتی میرحسین می می شود.

2-حوالی 2 هفته پیش رییس رسانه میلی اعلام کرد که ببینندگان این رسانه 40% کاهش یافته اند-به راحتی می توان پی برد وقتی ضرغامی بگوید 40% یعنی حداقل 80%- و بی شک همه ی ما میدانیم که تقریبن تمام اینها همان هایی هستند که در انتخابات به احمدی نژاد رای ندادند.حالا اگر سوال دارید که پس 63% که اعلام شد از کجا آمد ، میتوانید از سپاه-ثارالله-بپرسید.
3-باهنر،نایب رییس مجلس در گفتگوی خود با رسانه ها اعلام کرد اگر تدبیر-بخوانید نامه،فرمان،دستور،امر یا هر چیز از این دست-رهبری نبود حداقل 8 نفر از وزرا رای اعتماد نمی گرفتند.خود این گفته نشان می دهد که رهبری علاوه بر ابراز قدرت خود به مردم ، هدف دیگری را هم با این تیر نشانه می رود.آن هدف دیگر احمدی نژاد و کابینه ی اوست که باید بدانند که به رای حکومتی ادامه ی حیات می دهند.وگرنه چه ضرورتی داشت اتفاقی که قبلن هم افتاد ورسانه ای نشد حالا اینقدر آشکارا از رسانه های سراسری اعلام شود.
4-دعوت سراسری از آیت الله منتظری را جدی بگیریم و همه از ایشان برای رهبری این جنبش دعوت به عمل بیاوریم.