۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

ترس از آزاد نشدنشان...



پنجمین...
مثل همه ی دیگر نمایش های لاغر تلویزیونی گذشته ، این هم برگزار شد و تنها دلیل تماشا کردن این برنامه ، کامل شدن اطمینان خودم در مورد بودن تاج زاده بود.آنقدر روزهای قبل اظهارات خانواده و دوستانش مبنی بر نداشتن هر گونه ملاقات و برقرار نکردن هیچ تماسی ترس را در دلم پرریشه کرده بود ، که نمی توانستم باور کنم قرار است از رسانه ی کودتا چهره اش را ببینم.اصلن هم از تکیدگی و آزردگیش نگران نشدم.برایم مهم این بود که تاج زاده زنده است.خوشحالم.


رسانه ای شدن این برنامه -اعترافات- بر عکس آن چیزی که دولت ، حکومت و تلویزیون کودتایی ایران تصور می کنند باعث سلب اعتماد مردم از اسرای سبز نمی شود ، که باعث هر لحظه نزدیکتر شدن این دو طرف به هم می شود.-البته فقط در ظاهر،یادمان باشد . ؛ بی شک اینها همه میدانند که این برنامه نه تنها باعث بازگشت اعتماد مردمی به قدرت نمی شود بل دهان شکاف به وجود آمده را بازتر و فاصله و عدم اعتماد را گسترده تر می کند. ولی باید مراقب باشیم که این هم می تواند چیزی شبیه افشاگری های بند تنبانی ا.ن در مناظرات بوده که بعد از انتخابات، از جانب حاکم و رسانه ی ایران به عنوان یکی از دلایل اقبال مردم به او قلمداد شد،تا خیل مردم ناآگاه ایران را قانع کرده باشند.به این طریق اگر پس از این به هر دلیلی مردم ایران از خانه بیرون نیامدند آن را به پخش آگاهی بخش اعترافات وابستگان به بیگانگان نسبت می دهند و از این راه یاس را بین مردم ترویج می کنند تا شاید امکان ادامه ی راه برایشان فراهم آید-. امروز من وامثال من اطمینان حاصل کردیم که میر دامادی ،نبوی،حجاریان عزیز،تاج زاده،شریعتی،ابطحی،عطریانفر،قوچانی،فراهانی...همه و همه ، آنهایی هستند که به خاطر اظهار بدون ترس "حقیقت" اکنون زیر بار فشارهای جسمانی و روانی شدید و فقط با تصور اینکه برای باری دیگر بیرون را ببینند ، تن به گفتن هر حرفی می دهند،که به راستی خاسته ی ما از تمام آنها همین است : شما بگویید،هر چه در ازای آزادی از شما می خواهند بگویید،ما باور نخواهیم کرد-تنها این حرفهاتان را-. اما چیزی که هر لحظه ریشه ی هراس را در دل من تنومند تر می کند ، کابوس آزادنشدن آنهاست . می توانم خیلی راحت ارجاعتان بدهم به فیلم "رودخانه ی مرموز" کلینت ایستوود ، صحنه ای را به یاد آورید که شان پن با تهدید مسلحانه ی تیم رابینز از او می خواهد به قتل دختر او-نکرده- اعتراف کند ، و این تنها راه رهایی رابینز است.رابینز اعتراف می کند اما...
بله من می ترسم که بعد ، این اسرا را به سناریو های جرم مورد اعتراف مجرم شناخته و حکم هایی برای آنها فرار دهند که نه تنها موجب آزادی آنها از زندان نشده ، که فاصله شان را از مردم بیشتر کند.خدا نکند که بر سر هیچ کدام بلایی آید که بر رابینز رفت. پس باید از همین حالا ضرورت آگاهی و آمادگی را درک کنیم ، اگر تا حال درک کرده بودیم.

هیچ نظری موجود نیست: