۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه

آقای خامنه ای منظورتان از نظام چیست یا کیست؟ یا "دیگر تمام شد گل نازم تمام شد..."

ششمین...
علی خامنه ای رهبر ایران دیروز در یک سخنرانی که از دلایل نامعلوم آن می توان به نزدیک شدن زمان بازگشایی دانشگاه ها و احساس ترس از این رویداد اشاره کرد ، با تعدادی به ظاهر دانشجو که بیشتر بسیجی هایی به نظر می رسیدند که برای توجیه شدن در مورد اتفاقاتی که به احتمال زیاد با بازگشایی دانشگاه صورت خواهند گرفت ، دیدار کرد و پس از شنیدن سخن چند تن از آنها که خواهان رسیدگی به اتهامات بزرگان اصلاح طلب بودند شروع به سخن وری کرد.این سخن وری که آغاز بحث برانگیز دیگری از مجموعه ی اتفاقات بحث برانگیز از جانب کودتا بود ، نشان از اتفاقی در راه بود که پیش از این حدس زده می شد اما بیشتر در حد یک حدس می ماند.او دیروز در جایی از سخنرانیش میگوید:"این که بعد از انتخابات اعتراضاتی صورت گیرد انتظارمی رفت اما..." که این خود تلویحن پرده از فرمایشی و برنامه ریزی شده بودن انتخابات 22 خرداد برمیدارد وگرنه تا بحال کی در ایران در اعتراض به انتخاباتی ، مردم ایران به اعتراض پرداخته بودند. این در حالی است که در نماز جمعه منجر به " شنبه ی خونین" هر گونه اعتراض را بی دلیل دانسته و کتمان کرده بود و حتی در صورت ادامه یافتن ، خود معترضان را مسئول اتفاقات بعدی دانست-این خود به واقع یک دستور قتل عام بود: " تا امروز مدارا شد اما از این به بعد صراحت بیشتری در برخوردها اعمال خواهد شد "-. در ادامه ی این سخنرانی علی خامنه ای حرف از رسیدگی به آسیب دیدگان حوادث اخیر می زند در حالی که همو بود که پس از سخنان هاشمی در نماز جمعه سبز گفت: "نخبگان مراقب سخنان خود باشند" و این تهدید علنی هاشمی بود ، در حالی که یکی از حرف های هاشمی در آن روز دستگیری از مصیبت دیدگان بود. همچنین او از نداشتن اطمینان در مورد ارتباط سران جنبش یا بیگانگان می راند در حالی که آنان در بیدادگاه ایران در حال اعتراف -هر چند تحت هولناکترین فشارها-به ارتباط هستند و اصلن به این جرم آنها را دستگیر کرده اند. نباید به معنای این تناقضات بی توجه ماند.
اما سخن خائنانه و بدور از انسانیت او : "بله ، اتفاقاتی در کهریزک افتاده و تعداد معدودی از دست رفتند که باید رسیدگی شود و با متخلفین برخورد شود ولی از آن مهمتر این است که آبروی نظام هتک شده."
حال سوال من و همه ی دیگر سبز ها از خامنه ای اینست ، که اصلن نظام کیست و چیست؟ مگر آقای خمینی ، خود شما و همه ی وابستگان شما در نظام بارها -حتی اگر به دروغ- اعلام نکردید که مردم عنصر اصلی نظام هستند - که نیک می دانیم واقعیتی غیر از این وجود ندارد-.اصلن مگر نظام غیر از مردم چیز دیگری است.آیا اگر مردم شما ها را تایید نکنند هنوز هم نظام هستید؟این هیچ معنایی جز کودتا و دیکتاتوری را بر نمی دهد. آیا تعرض وتجاوز به انسان های اعتراضی باعث آبروریزیست یا افشای آن؟آیا قتل انسان های اعتراضی مایه بی آبرویی است یه ارائه ی تصاویر آن برای تمامی مردم جهان؟آیا شما تصور می کنید خوردن نفت و آب و انرژی این مردم توجیه کننده ی خوردن خون آنانست؟
فقط می خواهم بگویم: کور خواندید . این مردم طعم اعتراض برای به دست آوردن حق را چشیدند و چه شیرین. "دیگر تمام شد گل نازم تمام شد..."

۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

ترس از آزاد نشدنشان...



پنجمین...
مثل همه ی دیگر نمایش های لاغر تلویزیونی گذشته ، این هم برگزار شد و تنها دلیل تماشا کردن این برنامه ، کامل شدن اطمینان خودم در مورد بودن تاج زاده بود.آنقدر روزهای قبل اظهارات خانواده و دوستانش مبنی بر نداشتن هر گونه ملاقات و برقرار نکردن هیچ تماسی ترس را در دلم پرریشه کرده بود ، که نمی توانستم باور کنم قرار است از رسانه ی کودتا چهره اش را ببینم.اصلن هم از تکیدگی و آزردگیش نگران نشدم.برایم مهم این بود که تاج زاده زنده است.خوشحالم.


رسانه ای شدن این برنامه -اعترافات- بر عکس آن چیزی که دولت ، حکومت و تلویزیون کودتایی ایران تصور می کنند باعث سلب اعتماد مردم از اسرای سبز نمی شود ، که باعث هر لحظه نزدیکتر شدن این دو طرف به هم می شود.-البته فقط در ظاهر،یادمان باشد . ؛ بی شک اینها همه میدانند که این برنامه نه تنها باعث بازگشت اعتماد مردمی به قدرت نمی شود بل دهان شکاف به وجود آمده را بازتر و فاصله و عدم اعتماد را گسترده تر می کند. ولی باید مراقب باشیم که این هم می تواند چیزی شبیه افشاگری های بند تنبانی ا.ن در مناظرات بوده که بعد از انتخابات، از جانب حاکم و رسانه ی ایران به عنوان یکی از دلایل اقبال مردم به او قلمداد شد،تا خیل مردم ناآگاه ایران را قانع کرده باشند.به این طریق اگر پس از این به هر دلیلی مردم ایران از خانه بیرون نیامدند آن را به پخش آگاهی بخش اعترافات وابستگان به بیگانگان نسبت می دهند و از این راه یاس را بین مردم ترویج می کنند تا شاید امکان ادامه ی راه برایشان فراهم آید-. امروز من وامثال من اطمینان حاصل کردیم که میر دامادی ،نبوی،حجاریان عزیز،تاج زاده،شریعتی،ابطحی،عطریانفر،قوچانی،فراهانی...همه و همه ، آنهایی هستند که به خاطر اظهار بدون ترس "حقیقت" اکنون زیر بار فشارهای جسمانی و روانی شدید و فقط با تصور اینکه برای باری دیگر بیرون را ببینند ، تن به گفتن هر حرفی می دهند،که به راستی خاسته ی ما از تمام آنها همین است : شما بگویید،هر چه در ازای آزادی از شما می خواهند بگویید،ما باور نخواهیم کرد-تنها این حرفهاتان را-. اما چیزی که هر لحظه ریشه ی هراس را در دل من تنومند تر می کند ، کابوس آزادنشدن آنهاست . می توانم خیلی راحت ارجاعتان بدهم به فیلم "رودخانه ی مرموز" کلینت ایستوود ، صحنه ای را به یاد آورید که شان پن با تهدید مسلحانه ی تیم رابینز از او می خواهد به قتل دختر او-نکرده- اعتراف کند ، و این تنها راه رهایی رابینز است.رابینز اعتراف می کند اما...
بله من می ترسم که بعد ، این اسرا را به سناریو های جرم مورد اعتراف مجرم شناخته و حکم هایی برای آنها فرار دهند که نه تنها موجب آزادی آنها از زندان نشده ، که فاصله شان را از مردم بیشتر کند.خدا نکند که بر سر هیچ کدام بلایی آید که بر رابینز رفت. پس باید از همین حالا ضرورت آگاهی و آمادگی را درک کنیم ، اگر تا حال درک کرده بودیم.

۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

چند تصویر از یک خلاقیت دیگر
































































دیروز در اولین روز از ماه رمضان،خانواده های زندانیان در بند حامیان کودتا ،در حرکتی زیبا سفره های خود به جای خانه در کنار دیوار زندان اوین پهن کرده و قبل از اذان تا زمان افطار با سر دادن الله اکبر و دیگر شعارهای اعتراضی خواهان برگشتن عزیزانشان به خانه بودند.تمام عکس ها از سایت موج سبز گرفته شده و صرفن دلیل این کار قرار دادن اطلاعات سایت های فیلتر شده در اختیار مردم است.

۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

تماشاگرهایی که در ورزشگاه نیستند! یا "چیز عجیب ندیدید؟ببینید..."







چهارمین...



قبل از هر چیز باید به خاطر لذتی که از آخرین پست طاهر اکوانیان بردم(شعری برای ترانه)از او تشکر کنم.چهارمین پست سبز آزادی مربوط به اتفاق جدیدی است که در فوتبال ایران در حال اجراست.البته اگر دقیقتر بگویم در نحوه ی پخش مسابقات فوتبال از رسانه ی "میلی" کودتا.بازی های آغازین لیگ فوتبال که بدون هیچ دلیل مشخصی بدون حضور تماشاگر برگزار شد.البته در تنها بازی هم که در هفته ی اول با حضور تماشاگر در همدان برگزار شد باز سبز ها دیده شدند. بازیهایی که در شهرستان ها برگزار می شد مشهور به حضور تماشاگر بود و همیشه این نقد مجریان ورزشی به تماشاگران تهرانی وارد بود که از شهرستانی ها یاد نمیگیرند.اما چنانچه این روزها شاهد هستیم بازی های شهرستانی ها هم با تعداد قابل شمار واندکی از تماشاگران روبرو هستند.دیروز در اهواز بازی استقلال این شهر و مس کرمان با حدود تنها 1000یا1500 تماشاچی برگزار شد در حالی که چندین برابر تماشاگرانی بودند که در پشت در اجازه ورود به ورزشگاه را بدست نیاوردند و مجبور به برگشتن به خانه و تماشای تلویزیونی بازی شدند.از جمله این تماشاگران عده ای بودند که با لباس سبز(برخی بی هدف) یا با دستبند وپارچه های سبز رنگ آمده بودند.حال چیز عجیبی که من میبینم نحوه و زاویه تصاویری است که از تلویزیون پخش میشود.این دوربین ها به هر شکل ممکن تلاش میکنند که از نشان دادن جایگاه تماشاگران جلوگیری شود.هم دیرور در اهواز و هم الان در اصفهان که با تماشاگران بیشتری بازی در حال پخش است و اگر بازی را ببینید متوجه حرفم میشوید.تنها در زمان به ثمر رسیدن گل اول ذوب آهن تصویر چند ثانیه ای از تماشاگران پخش شد ،که از قضا رنگ لباس اول تیمشان دراین تصویر به شدت به چشم آمد.و از آن به بعد دور بین برای نشان ندادن تماشاگران مدام تصاویر از پایین به بالا میگیرد ،آسمان را نشان میدهد،از بازیکن ها پرتره می دهد و نیمکت ذخیره ها را نشان میدهد تا مگر تصویری از تماشاگران به دید نیاید.از علی کریمی تصویری پخش نمی شود،صدای تماشاگر هم شنیده نمی شود.همه ی اینها چیز هایی است که ما تقریبن هیچ گاه در هنگام پخش فوتبال ندیده بودیم.اما تلویزیون تصور میکند با بیست یا سی تماشاگری که در هنگام پخش فوتبال در استدیو برنامه ی فوتبال برتر به همراه مجریان و کارشناسان ، فوتبال را تماشا میکنند میتواند این "ننمایاندن ها" را جبران کند که برعکس منجر به گشوده تر شدن شکاف ناشی از ترس به وجود آمده از رنگها و مردم می شود.این مساله ی رنگ نه تنها در فوتبال که در جغرافیای گسترده تری در کشور به دید می آید به گونه ای که مردم در پچپچه های شوخی گونشان از حذف رنگ سبز از مجموعه رنگ ها سخن می گویند.حالا باید ببینیم تلویزیون و حکومت تا کی می خواهند این روند را دنبال کنند ،چنانچه این ضرب المثل فارسی که" ندیدن نشان بر نبودن نیست" امروز به شکلی دیگر زنده و حتا فربه شده که "آنچه نمی گذارند ببینیم قطعن هست".

۱۳۸۸ مرداد ۲۹, پنجشنبه

سومین...
گویا گاف دیگری بر مجموعه گاف های سیستم ایران پس از انتخابات اضافه شده،که باز این لحظه ی شوم تمام نشده و تمام نشدنی را برای سران تکرار میکند.
شخصی-روحانی- به نام سید حسین شاهمرادی-برادر شوهر زنی همنام با ترانه موسوی،زنی که اطراف مسجد قبا در روز بزرگداشت شهدای جنبش توسط نیروهای لباس شخصی دستگیر شده و پس از بارها تجاوز وحشیانه جسد او را برای پاک کردن موضوع به آتش کشیده-آقای مهدی کروبی را متهم به خیانت د ر امانت کرده.وی ازعان می دارد که حرفهایش را با اعتماد به قول آقای کروبی مبنی بر افشا نشدن آنها گفته و این افشاگری آقای کروبی ذیل خیانت در امانت می باشد.پس از حادثه ی هولناک تجاوز وحشیانه و قتل وحشیانه تر ترانه موسوی ایادی حکومت برای مبرا داشتن خود از اتفاق مذکور،صورت مساله را پاک کردند و کلن این مساله را بی اساس خواندند.و طی گزارشی در اخبار مغرضانه ی 20:30 با خانواده ای مصاحبه کردند که عروسی به نام ترانه ی موسوی دارند و در کانادا زندگی می کند و در سلامتی کامل به سر می برد.اما شاهمرادی برادر شوهر ترانه ی جعلی این جریان را به اطلاع کروبی رسانیده-گویا او از دوستان سابق کروبی بوده-.کروبی در قبال شنیدن این حرف ها قول افشا نشدن داده بوداما رسالت حقیقت طلبی و آگاهی بخشی کروبی چیزی جز این را بر نمی تابید که این حقایق افشا کند.کروبی با در دست داشتن این سند دروغگویی رسانه ها ی داخلی وتکذیبیه علی لاریجانی، حال خواهان رسانه ای شدن این مدارک است که در پست قبلی به اطلاع رساندم.حال چیزی که من از آن به عنوان گاف سیستم نام بردم،چاپ جوابیه ی شاهمرادی بر ای کروبی در روزنامه ی جام جم میباشد که ضمن گزاردن نام"واقعیات گفته شده" بر درد دلهایش برای مهدی کروبی ، ایشان را به اتهام خیانت در امانت محکوم کرد.نوشته به نقل از لینک بالا می باشد.و لینک دوم جوابیه-گاف- شاهمرادی به کروبی در روزنامه جام جم می باشد.http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100915062781

۱۳۸۸ مرداد ۲۸, چهارشنبه

ببینید،ببینید،ببینید...


دومین...

چیزی که از روز پس از 22 خرداد خیلی به چشم آمد،عمل گرایی ملموس مهدی کروبی در ارائه پیش نهادهایی برای خروج از بحران ایران بود.به طوری که میتوان گفت عملی نشدن این پیشنهادها به شدت دشوارتر از عمل به آنها دیده میشود.چه از اولین پیشنهاد او مبنی بر در نظر گرفتن مکانهایی جدا برای گردهمایی معترضین و طرفداران کودتا-که خود نشان از زیرکی او دارد.این به نظر تلاشی بود برای بیرون کشیدند مردم به صورت قانونی تا شاید ادامه ی بیرون آمدن مردم آسانتر شود- چه پیشنهاد جدید او که درخواست زمان و رسانه برای ارائه مستنداتی در باب مسئله تجاوزهای صورت گرفته به زندانیان معترض داشته.ارائه این پیشنهاد از جانب کروبی -چه توسط سیستم اقتدارگرای ایران اجرایی شود که احتمالن ممکن نیست و چه به احتمال یک در صد اجرایی شود-خود تزریق نیرویی دوباره به جمع معترضین به وضعیت موجود است.این خواسته اجرایی نمی شود چون مستندات کروبی بنا به آنچه احتمالن تمامی مردم ایران از مسئله تجاوزها میدانند واقعیت محض است و نقطه ی پایانی است برای حاکمیت.اما ازدیگرسو خود اجرایی نشدن آن -با توجه به آگاهی امروز مردم ایران-بازافزاینده ی بی اعتمادی مردم نسبت به ارکان حکومت و در نتیجه به دست آوردن دلیلی دیگر برای بی

توجه نماندن به شرایط پیش روست-که در واقع این مساله باعث مرگ تدریجی سیستم حاکمه میشود-.خود این اجرایی نشدن هزار بار بیشتر از یاوه گویی های امسال احمد خاتمی و دیگر غرض ورزان نظام آگاهی بخش است.با این همه ما -مردم-به عنوان عناصر تشکیل دهنده ی هر نظامی-البته به جز نظامهای دیکتاتوری و با این استثنا که ما گام اول در رد دیکتاتوری را محکم برداشته ایم- امروز درخواست آقای کروبی را فریاد میزنیم و خواهان اجرایی شدن آن هستیم و موظفیم پافشاری کنیم و این پافشاری را به دیگران نیز تزریق.که این گونه مسائل در نقش کنار رفتن مه غلیظ از جاده ی تاریک است که خود سازنده ی امید-مهمترین ابزار مورد نیاز برای حرکت ما-است.ضمنن آقای کروبی رسانه ای نشدن مستندات شما از رسانه های ایران دلیل محکم دیگری برای تمسک شما به رسانه های جدید است.

۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

در حمایت از آقای کروبی



skip to main | skip to sidebar
سبز آزادی
Tuesday، August 18، 2009

اولین...
سبز آزادی هر گونه تعلل از سوی هر شخصیت آزادی خواه ایران در حمایت از آقای مهدی کروبی را بی توجهی به اصل آزادی می داند و خواهان حمایت همه جانبه از ایشان می باشد.ضمن اینکه سنگینی این وظیفه بیش و پیش از همه بر دوش سران حرکت آزادی خواهی در داخل ایران(آقای هاشمی رفسنجانی ،عبداله نوری،محمد خاتمی،میر حسین موسوی و...) و همه ی انسان های حقیقت طلب و در راس مسایل سیاسی ایران(مجلسیون و...)می باشد.این خواسته در اعتراض به تعرض و توهین حاکمیت تمامیت خواه و دولت کودتایی فعلی به ایشان و در ضمن آن تعطیلی روزنامه اعتماد ملی، که بی شک دلیلی جز ترس از صراحت لهجه و بیان حقایق برای آن نمی توان یافت مطرح می شود.توهین به مهدی کروبی(به ویژه از تریبون نماز جمعه) و تعطیلی روزنامه ی او بی شک باید زنگ خطری باشد،چو اینگونه سیستم ها اگر توان این را در خود ببینند که یکی از بزرگان آزادی خواهی را به انزوا بکشانند،بی شک به انزوا کشاندن مردم را با آرامش و اطمینان بیشتری هجی می کنند.پس پیامد حمایت های همه جانبه از آقای کروبی از یک سو از به گوشه نشینی ایشان جلوگیری کرده و در راه خواسته های بحقشان(که خواسته های تمامی مردم ایران است)راهبر خواهد بود و از دیگر سو توان کودتاگران را در آزار مردم کاهش میدهد.